
ماجرای گوش وینسنت ون گوگ سالهاست که مورد توجه قرار گرفته و باعث شده مورخان به دنبال نظریههای مختلف باشند که دقیقا چرا هنرمند هلندی قرن نوزدهم تکهای از گوش خود را بریده است. قابل اعتمادترین داستان این است که ون گوگ پس از درگیری با هنرمند همکارش “پاول گوگن”، در حالتی غیرعادی بوده و قسمت نرمه گوش خود را برید و سپس آن را به یک روسپی به نام “ریچل” به عنوان نشانهای از محبت داده است.

اما داستان واقعی از چه قرار است؟
بنا به مدارک اخیر گفته میشه که تقریبا همه ی جزییات این داستان غیر دقیق هستند.
“مارتین بیلی”، ونگوگ شناس بریتانیایی، در کتاب جدیدش “استودیوی جنوب” استدلال می کند که ون گوگ پس ازشنیدن خبر نامزدی برادرش تئو، تمام گوش خود را با تیغ برید.

دراین کتاب ، بیلی به مکاتبات اعضای خانواده از بایگانی موزه ون گوگ اشاره می کنه که نشان می ده تئو از مادرش برای ازدواج با “جو بونگر” در 21 دسامبر 1888 اجازه خواسته است. در نامه ای به تاریخ ژانویه سال بعد، وینسنت اشاره کرده که کمک مالی مالی منظم 100 فرانسه از تئو را در 23 دسامبر دریافت کرده است. با توجه به روابط نزدیک وینسنت و تئو، بیلی معتقد است که این پول با نامه ای حاوی خبر ازدواج تئو ارسال شده بود که مانند یک سورپرایز ناخوشایند برای وینسنت بوده.

ونسان ونگوگ، از ناراحتی گوش خود را میبرد!
مورخان تصور می کنند که وینسنت از نامزدی تئو ناراحت شده بود، چون از دیدگاه او این ازدواج رابطه نزدیکش را با برادرش تهدید می کرد، چرا که تئو تنها منبع مالی وینسنت بود که از این پس باید مسئولیتهای خانوادگی را به عهده می گرفت.
قبل از این مورخان اعتقاد داشتند كه ون گوگ بعد از آنكه گوش خودش را برید از ازدواج تئو خبردار شد. به همین دلیل درگیری با گوگن به طور کلی بدون اهمیت در نظر گرفته شد: این هنرمند فرانسوی تهدید کرده بود که ونگوگ را رها خواهد کرد (گوگن در آن زمان همکار هنری ونگوگ بود و با او در خانه زرد زندگی می کرد) و در همان روز ون گوگ گوش خودش را برید.

شواهد جدید حاکی از آن است که ون گوگ خبر ازدواج برادرش را در همان روز بریدن گوشش و دعوا با گوگن شنیده بود، و توانایی درک این همه محرک های عاطفی را نداشت. بیلی به CNN گفت: “این ترس بود كه ماشه را كشیده و منجر به خرابی شد”، “ترس از رها شدن از نظر احساسی و مالی.”
ونگوگ با گوش بریده خود چه کرد؟

پس از این حادثه ، ون گوگ به فاحشه خانه مورد علاقه خود در اِرل رفت تا گوشش را به دختری 18 ساله به نام “گابریل برلاتیه” که البته روسپی نبود بلکه خدمتکاری در این مرکز بود ، بده (بر اساس کتاب “گوش ونگوگ ” داستان واقعی نوشته شده توسط ” برنادت مورفی”). مورفی طرحی از پزشک معالجِ زخم در کتاب قرار داده که نشان می ده – به جای قطع فقط قسمت نرمه گوش همانطور که در نسخه های اولیه داستان گفته شد – ون گوگ تقریباً تمام زائده را حذف کرده بود.
دیدگاهتان را بنویسید